short game vs. long game
به نگارش Joey Hodges مدیرعامل شرکت مشاور برندینگ Demonstrate
در فروش ، تخفیف ها، پیشنهادات هیجان انگیز با مدت زمان محدود فروش ، توجه ما را جلب می کند. این تکنیک های فروش اغلب موثر هستن و باعث جذب خریداران می شود. اما به اصطلاح فوربز از آن به عنوان بازی کوتاه مدت یا بازی کوتاه یاد میشود. این تکنیک ها در واقع مشتری را صدا میزند و فروش برای مدت کوتاه شکل می گیرد. در واقع در نوع بازی کوتاه فروش ، کسب و کار بدون توجه به ایجاد ارتباط با مصرف کننده، فورا از مشتری میخواهد که “اکنون بخر”. در صورتی که به لحاظ قوانین کسب و کار بازی کوتاه پس از بازی بلند پایه گذاری شده و بیشترین تاثیر را در این شرایط خواهد داشت.
بازی کوتاه مدت در مقابل بازی بلند (مدت)
برنده شدن در بازی بلند
بازی بلند در واقع برند سازی است. فرض کنید نیاز به خرید خودرو دارید. آیا شما از اولین نمایشگاه ماشین و یا نمایندگی فروش هر خودرویی که دیدید خرید خود را بدون درنظرگیری هزینه های مالی، و.. انجام می دهید؟ خیر.
قیمت موثر است به نحوی که قیمت حتی می تواند باعث شود شما زمان خرید خود را تعیین کنید. اما کیفیت برند، گزارش های منتشر شده از بررسی برند و نوع خودرو، نرخ خرابی و استهلاک خودرو، ارزش فروش مجدد، و… همگی در تصمیم شما تاثیرگذار خواهد بود.
بازی طولانی، شرکت ها را برای ایجاد یک رابطه پایدار با مشتریان آماده می کند. بازی طولانی ارزش شرکت و محصول را برای مشتریان قبل از آنکه آماده خرید شوند، هدف قرار می گیرد. اینجاست که نقش آن دسته از فروشندگانی که در حوزه برند سازی فعالیت دارند، نتیجه فعالیتشان (اگر نخواهیم بگوییم تا سال ها)، تا ماه ها نمایان نخواهد شد.
اغلب مواقع برندسازی توسط شرکت ها حتی اشخاصی که مدیریت شرکت را برعهده دارند، و یا کسانی که فقط به دنبال بازی کوتاه هستند، درک نمی شود. این عدم درک از بازی بلند می تواند باعث وارد کردن آسیب به کسب و کار شود مخصوصا زمانی که بازی کوتاه دیگر برای برندها کارا نباشد.
ایجاد تعادل بین بازی کوتاه و بازی بلند
شرکت ها برای ادامه حیات خود نیاز به فروش دارند و از طرفی برای جلب توجه مصرف کننده ها برای فروش، نیاز به ایجاد یک شهرت برند دارند. شرکت های موفق برای هر دو عنصر ارزش قائل بوده و توجه ویژه ای به آنها دارند. اگرچه انجام آن سخت خواهد بود.
اغلب در زمان هایی که وضعیت مالی حاصل از فروش خوب باشد شرکت ها به سمت بازی بلند حرکت کرده و در زمان هایی که وضعیت بازار تغییر می کند و یا شاهد نشانه ها تغییر ذائقه های تقاضای مشتری هستیم، شرکت ها تمایل پیدا می کنند که تداوم فرایند برندسازی را (حتی به صورت کوتاه مدت) فدای بازی کوتاه کنند. اما اگر دو موضوع توسط دو تیم متفاوت مدیریت شود، سرعت فرایند اجرای هر دو بازی در یک راستا حفظ و نگه داری می شود.
به عبارتی به اشتراک گذاری گفتگوها، ایجاد طوفان فکری و هم افزایی، حمایت از برنامه و ایده ها، به اشتراک گذاری برنامه های اجرایی زمانی در یک شرکت حیاتی به شمار می رود که تیم های بازاریابی و تیم های برندسازی از هم جداگانه فعالیت نمایند.
مشارکت موفق بین تیم های بازاریابی و برندسازی، به این معنی است هر کدام از آنها تفاوت معنایی پویش و کمپین برندسازی و پویش و کمپین های بازاریابی و مخاطبین هر دسته را درک کرده باشند؛ در واقع این کمپین ها و برنامه های اجرایی با هم مرتبط هستند اما یکسان نیستند، یکی از دیگری مهمتر نیست. هر دو آنها باید به اندازه هم فعال باشد تا شرکت بتواند در شرایط مالی قوی و ضعیف بقای خود را تضمین و همچنان رشد کند.